لحظه ای رو تصور کن که نشستی 1 گوشه و همش منتظری
منتظری خبری بشه
خبری که خوشحالت کنه
خسته شدم از بیکاری
1کی نیست بگه تو که جنبه ی تعطیلی نداری چرا تو امتحانا روز شماری می کنی که زودتر تمام شه و بیای خونه
13 بهمن امتحانم تموم شد تا 25 تعطیلم
دلم برای دوستای هم خوابگاهیم تنگ شده
1کی از 1کی گل ترن
حالا لحظه هارو میشمارم تا برگردم خوابگاه
شب و روزم شده تک زنگ زدن به دوستام
وای که انتظار چقدر بده
اون روز یاد روزی افتادم که رفتیم تهران برای تجمع دانشجویی غزه
وای که چقدر خوش گذشت به ما
شب کلا تو راه بودیم شاید 1-2 ساعت بیشتر نخوابیدیم
ولی اصلا خسته نبودیم
برگشتنی همه نگران امتحانمون بودیم که بعد 2 شب نخوابیدن چطوری می خوایم درس بخونیم
خدارو شکر همه چی خوب تمام شد
وقتی فکر میکنم این ترم ترم آخر دیوانه میشم چطور می خوام از بچه ها جدا شم
خیلی سخته
قدر لحظه های به هم بودن رو بدونین